پروژه ارزیابی آزمایشهای غیرمخرب در تعیین دانسیته روسازی
معرفی دانسیته راه بالاخص روسازی، از مهمترین متغیرها در کنترل کیفیت عملیات راهسازی می باشد.روشهای موجود تعیین تراکم لایههای روسازی با استفاده از مغزه گیری و اندازهگیری دانسیته مغزه های گرفته شده است که دارای معایبی از قبیل آسیبرساندن به بافت روسازی، هزینه زیاد، عدم تکرار پذیری در یک نقطه خاص و ناتوانی در پایش دانسیته در یک محل ثابت و زمانبری زیاد میباشد. وجود معایب فوق سبب افزایش زمان اجرا و هزینههای یک پروژه شده و در نهایت از بازدهی فعالیتهای راهسازی میکاهد. همین امر سبب شده که در چند دهه اخیر مراکز تحقیقاتی به دنبال روشهایی برای رفع این معایب باشند این روشها باید علاوه بر هزینه کم، قابلیت تکرارپذیری و غیرمخرب بودن دارای امکان استفاده راحت توسط کاربر نیز باشند. دو روش غیرمخرب هستهای و غیرهستهای بمنظور جایگزینی تستهای مخرب تعیین چگالی معرفی شدهاند که هریک دارای مزایا و معایبی نسبت به دیگری است. هدف نهایی در این تحقیق، ضمن بررسی انواع روشهای تعیین چگالی اعم از مخرب و غیرمخرب، ارزیابی آزمایشهای غیرمخرب در تعیین دانسیته روسازی شامل تعیین میزان دقت و بررسی اجرایی نمودن روشهای غیرمخرب تعیین دانسیته لایههای روسازی، ارائه روش مناسب غیرمخرب برای تعیین دانسیته لایههای و ارتقاء روش های کنترل کیفیت دانسیته لایههای روسازی میباشد. بیان مساله چگالی بهترین معیار سنجش کیفیت یک سطح راه تمام شده است که به کارفرما اطمینان میدهد راه احداث شده حداقل تا عمر طرح و یا بیشتر از آن دوام میآورد. کارفرمای هر پروژه راه نیازمند حصول اطمینان این مسأله است که پیمانکاران به سطح مشخص و تعیینشدهای از چگالی در شبکه راه های آسفالتی برسند. اکثر کارفرمایان مبلغ قرارداد را به شرط رسیدن به مقدار چگالی مدنظر طرح به پیمانکار پرداخت میکنند و اغلب اوقات در صورت رسیدن به مقادیر بالاتر چگالی مورد نظر، مقادیری پاداش به پیمانکار میپردازند. پیمانکاران به محض اجرای مخلوط آسفالتی در شبکه راه، با استفاده از غلتکهای سنگین اقدام به متراکم کردن مخلوط آسفالتی تا رسیدن به تراکم مورد نیاز میکنند. اندازهگیری چگالی مخلوط آسفالتی در حین عملیات تراکم، از این نظر که حاوی دو نکته مهم است، در نتیجه کار پیمانکار مؤثر است. اول اینکه این مطلب را مشخص میکند که درچه مرحلهای از عملیات تا رسیدن به چگالی تعیینشده قرار دارند و از این نظر میتواند بعنوان نشانگری برای تیم تراکم باشد که آیا نیاز به اقدامات تعدیلی برای رسیدن به چگالی نهایی میباشد یا نه و دوم اینکه به پیمانکار این اطلاع را میدهد که چه زمانی عملیات تراکم متوقف شود و ادامه عملیات در مراحل و آزمایشهای دیگر دنبال شود. در گذشته تنها دو روش برای تعیین چگالی آسفالت تازه اجرا شده وجود داشت. روش اول بر اساس مغزهگیری بوده که روشی است مخرب [1] و روش دوم با استفاده از یک دستگاه اندازهگیر غیرمخرب هستهای قابل حملونقل صورت میگرفته است. اگر چه روش اول (مغزهگیری) دقیقترین روش اندازهگیری است اما مغزهگیری از مسیر بسیار وقتگیر و هزینهبر است که معمولاً ترجیح داده میشود بعنوان آخرین گزینه تعیین چگالی درنظر گرفته شود. چگالی یا وزن واحد حجم، یک مؤلفه مهم در طرح و اجرای روسازی آسفالتی است. انتخاب سطح تراکم مناسب در مرحله طرح اختلاط برای عملکرد مناسب روسازی، بسیار بحرانی و در درجه اهمیت بالایی است. چگالی یکی از مهمترین پارامترها در ساختار مخلوط آسفالتی است. یک مخلوط با طرح اختلاط و تراکم مناسب، شامل درصد فضای خالی کافی بمنظور جلوگیری از بروز شیارشدگی ناشی از جریان پلاستیک و نیز بهاندازه کافی کم جهت جلوگیری از نفوذ آب و هوا میباشد. نظر به اینکه چگالی مخلوط آسفالتی در طول دوره عمر آن تغییر میکند، میزان درصد فضای خالی باید به اندازهای کم باشد تا از نفوذ هوا و آب جلوگیری کند و نیز بهاندازهکافی بالا باشد تا از بروز جریان پلاستیک در مخلوط آسفالتی پس از عبور ترافیک بعد از گذشت چند سال جلوگیری کند. اندازهگیری درست چگالی در محل مخلوط آسفالتی گرم ( HMA ) برای کنترل و تضمین کیفیت، پیشبینی عملکرد و تعیین فاکتور پرداخت و اجرت ضروری است. در حال حاضر متداولترین روشها برای تعیین دانسیته در محل مخلوط آسفالتی، روش مغزهگیری و آزمایش اندازهگیری چگالی بروش هستهای میباشند. مغزهگیری یک روش اثباتشده جهت تعیین چگالی است و بعنوان معتبرترین و دقیقترین روشهای تعیین چگالی مدنظر است. اما این روش مخرب است (چالههای حاصله از مغزهگیری باید وصله و مرمت شوند) و همچنین دارای سختی کار و زمانبر است. شاید منفیترین وجه مغزهگیری مدتزمان زیادی است که صرف تعیین چگالی درمحل مخلوط میشود. مغزههای گرفتهشده ابتدا باید به محل آزمایشگاه منتقل شوند که ممکن است بین محل انجام عملیات راهسازی تا آزمایشگاه فاصله قابلتوجهی باشد. این روند بسته به وضعیت پروژه ممکن است از چند ساعت تا یک روز بهطول بیانجامد. صرفنظر از زمان مصرفی عملیات، اگر پیمانکار راجع به چگالی در محل اطمینان نداشته باشد، باید مغزهگیری ادامه پیدا کند. بنابراین اکثر آژانسهای حملونقل، اندازهگیر هستهای را در رتبههای مختلف کنترل و تضمین کیفیت، جهت استفاده تعیین کردهاند. اندازهگیرهای هستهای به شرط اینکه درست کالیبره شده باشند، میتوانند چگالیهایی شبیه مقادیر بدستآمده از مغزهگیری را فراهم کنند. علل مختلفی برای تفاوت بین مقادیر نتایج اندازهگیری هستهای و مغزهگیری وجود دارند که عبارتند از: - ضخامت لایهای که برداشت روی آن صورت میگیرد - رطوبت - بافت سطحی محلی که عملیات روی آن صورت میگیرد - چگالی لایههای زیرین لایه مورد بررسی با ظهور مخلوطهای با دانهبندی درشت و نیز مخلوطهای با دانهبندی استخوانی ( SMA ) ، تأثیر بافت سطحی بر روی قرائتهای اندازهگیری هستهای و ارتباط آن با مغزهها مورد توجه قرار گرفت. بعنوان مثال مخلوطهای با دانهبندی استخوانی ( SMA )، دارای بافت سطحی درشتدانه و نیز درصد فضای خالی زیاد هستند. این حفرات سطحی میتوانند اثرات عمدهای بر روی قرائتهای اندازهگیر هستهای داشته باشند. در اکثر نمونهها نیز، عدد گزارششده از طرف دستگاه هستهای مقدار کمتری نسبت به عدد چگالی حاصله از مغزهگیری میباشد. شاید مقدار حجم حفرات در مخلوط آسفالتی مهمترین فاکتوری باشد که بر روی عملکرد مخلوط آسفالتی در طول عمر آن اثر میگذارد. میزان حفرات عموماً توسط میزان قیر موجود در مخلوط، میزان تراکم در حین اجرا و تراکم اضافی در اثر عبور ترافیک کنترل میشود. درصد فضای خالی مخلوط آسفالتی ارتباط مستقیم با چگالی دارد. بنابراین بهمنظور اینکه میزان فضای خالی در محدوده قابل قبولی بماند، مقدار چگالی باید بهدقت کنترل شود. نتیجه کارهای صورتگرفته بسیاری نشان دادهاند که درصد فضای خالی مخلوط آسفالتی اجراشده در محل، در طول عمر روسازی، نباید بیشتر از 8 درصد و کمتر از 3 درصد باشد. در ایران، جهت تعیین چگالی بالک مخلوط آسفالتی اجرا شده، یکی از دو روش زیر انتخاب میشوند: - نمونهگیری به صورت مغزه - اندازهگیری با روش هستهای روشهای بالا شامل محدودیتهایی میباشند: اندازهگیری چگالی با روش مغزهگیری وقتگیر است. علت آن انتقال نمونه در مسافتی به آزمایشگاه و مدت زمانی که در مراحل آزمایش و آنالیز صرف میشود، میباشد. در ضمن روش مغزهگیری یکی از روشهای اندازهگیری چگالی است که بعنوان استاندارد برای مقایسه روشهای دیگر مورد استفاده قرار میگیرد. بدلیل اینکه عملیات مغزهگیری باید از رویه آسفالتی که خنک است صورت گیرد و نیاز به خشک شدن مغزه آسفالتی برداشتشده وجود دارد، این روش به زمان قابل توجهی نیاز دارد. روش هستهای نیز بدلیل اینکه تجهیزات آن شامل منابع رادیواکتیو میباشند، حملونقل و کار با آن شامل محدودیتهایی است. در ضمن کاربر این دستگاه باید دورههای خاص آموزش را بگذراند. وزن زیاد برای بلند کردن و جابجایی نیز باید در نظر گرفته شود. بدلیل زمانبر بودن تست مغزهگیری، انجام این تست با روشهای دیگر جایگزین میشود. زمانبر بودن منجر به این مسأله میشود که نقاط ضعف لایه اجرا شده به سرعت مشخص نشود و لذا اقدامات اصلاحی مربوط به رویه در زمان مناسب صورت نمیگیرد. با توجه به مطالب ذکر شده، نیاز به دستگاهی که به سادگی قابل استفاده باشد و بیانگر سریع وضعیت تراکم لایه اجرا شده باشد، احساس میشود. بدلیل اینکه چگالی مخلوط آسفالتی بعنوان مهمترین متغیر شناختهشده در ساختار رویه آسفالتی با دوام زیاد و عمر طولانی است، نیاز به یک روش تعیین چگالی قابل اعتماد در مقایسه با روش نمونهگیری مخرب به شیوه مغزهگیری و بهخوبی دستگاه اندازهگیر هستهای احساس میشود. بخاطر این نیاز روبهرشد صنعتی، توسعه یک گزینه ماندنی توسط یک گروه از مهندسین مشغول به کار در سیستم Trans Tech آغاز شد. کار بر روی این سیستم در اواسط سال 1990 آغاز شد و در حال حاضر با عنوان PQI در دسترس است. در ایران تعیین چگالی لایههای مختلف چه از جنس آسفالتی و چه از جنس سنگدانهای به دو طریق مخرب مغزهگیری و غیرمخرب هستهای صورت میگیرد.
|